10 نوامبر برابر با 19 آبان روز جهانی دانش است. در تقویم روزهای بسیاری را میتوان مانند روز پزشک، روز معلم، روز درختکاری و غیره یافت، اما شاید هیچ روزی مانند "روز دانش" نتواند موجب شادی و خرسندی دوستداران دانش شود. هدف از نامگذاری چنین روزی یادآوری این واقعیت است که با پیشرفت و گسترش دانش، هر روز علوم تازهای به مجموعهی دانش بشری افزوده شدهاند. در واقع این عطش بیشتر دانستن بوده که آن را به لذت دانایی مبدل کرده است. بیشک بدون در اختیار داشتن علومی که امروز داریم، جهانی بسیار غمانگیز داشتیم.
یک لحظه تصور کنید لوئی پاستور هنوز میکروب را کشف نکرده بود. در این صورت جهانی پر از بیماری و مرگ و میر را داشتیم. انسانها بر اثر سادهترین بیماریها مانند سه قرن پیش میمردند و کسی هم علت مرگ آنها را در نمییافت. کسی به درستی نمیداند از آن روز تاکنون چند نفر بر اثر کشف ارزشمند پاستور از مرگ حتمی جان به در بردهاند، اما انسان معاصر میدند که بر اثر جنگ جهانی دوم دست کم بیش از 10 میلیون نفر در سراسر جهان جان خود را از دست دادند. شاید پاسخ به این پرسش که "انسان خطرناکتر است یا میکروب؟" کار دشواری باشد، اما به روشنی میتوان دریافت که آدمی گاهی از خطرناکترین میکروبها نیز خطرناکتر میشود.
نمیتوان گفت که دانش علت اصلی این خطر آفرینی بوده، اما میتوان پذیرفت که اختراع و استفاده از انواع جنگافزار بدون برخورداری از دانش نظامی امکانپذیر نیست. واقعیت این است که دانش برای ما نوع استفاده از خود را تعیین نمیکند. این بر عهدهی خود ماست که چگونگی استفاده از آن را انتخاب کنیم. درست مانند این که چاقو را برای بریدن کره و پنیر به کار ببریم یا بریدن سر یک موجود زنده! بر این اساس دانش به خودی خود بد نیست یا بد نمیشود، این ما انسانها هستیم که ممکن است به بدی و ناشایستگی از آن استفاده کنیم.
و باز تصور کنید اگر هنوز گالیله به گرد بودن زمین و چرخش آن به دور خورشید پی نبرده بود، هنوز مجبور بودیم از چه اندیشهی کوتهفکرانهای پیروی کنیم و مانند بطلمیوس و هماندیشان او گمان کنیم که زمین مرکز جهان است! اگر چه گالیله ترجیح داد جان خود را بر سر این کشف علمی در برابر دستگاه تفتیش عقاید کلیسا به هدر ندهد، اما تاریخ شاهد و گواه است که برای به رسمیت شناخته شدن این دیدگاه علمی و دیگر کشفیات مشابه چه جانهایی که در شعلههای نادانی و حماقت کلیسای اروپا در قرون وسطی سوختند.
یک لحظه تصور کنید کسی مانند نیوتن به دنیا نیامده بود و کشفی مانند گرانش نیوتنی به دست بشر نرسیده بود. فرض کنید امروز هنوز از رابطهی جرم و نیرویی که اجسام به یکدیگر وارد میکنند خبر نداشتیم. آیا با چنین فرضی سفر به ماه امکانپذیر بود؟ بدون چنین درکی آیا دانشی به نام فیزیک پدید میآمد و آیا امروز میتوانسیم از دیگر انواع آن مانند فیزیک هستهای، دانش کوانتومی و ... سخن به میان آوریم؟
حتا در نگاهی واقعبینانهتر اگر کسی مانند ادیسون برق را به جامعهی انسانی هدیه نکرده بود، به نظر شما جهان امروز ما چه قدر تاریک بود؟ بدون برق حتا تایپ این کلمات و درج آن در وب سایت یا وبلاگ اینترنتی که به نیروی برق سر پا است، امکانپذیر نبود. به اعتقاد برخی ابداع صنعت چاپ بزرگترین اختراع تاریخ بشر است. این دیدگاه به نوبهی خود میتواند دیدگاه درستی باشد، اما به نظر من اختراع یا کشف نیروی الکتریکی یا به بیان سادهتر برق از آن هم بزرگتر است. بدون برق ما امروز حتا اینترنت را نیز هم نداشتیم. باید بگویم در دنیای امروز جهان بدون برق غیر قابل تحمل است و اگر روزی فرا برسد که در آن برق نداشته باشیم، باید آمادهی بازگشت به تمدن چند صد سال پیش باشیم. در آن روز، چه روزگار وحشتناکی در انتظار ما خواهد بود؟!
شاید بزرگترین توفیق دانش کنار زدن حجابهای غفلت و نادانی است، حجابهایی که در گذشتهای نه چندان دور دریدن آنها در قلمروی اختیارات جادوگران و غیبگویان بودند. بر اثر نادانی عمومی اعضای جوامع بشری جادوگران و غیبگویان فضای مناسبی را برای رشد و فعالیت یافته بودند؛ مانند همان میکروبی که در آغاز از آن سخن گفتم. البته این بار به جای موجودات ذرهبینی با موجودات درشت و چهار دست و پا سر و کار داشیم که نادانی مردمان را ابزار کسب منافع مادی خود قرار داده بودند و تداوم نادانی را ضامن تداوم کسب و کار خود میدانستند.
به راستی انسان معاصر چه خوشبخت و سعادتمند است که دیگر از دستگاه تفتیش عقاید کلیسای اروپایی رها یافته و یا آلت دست جادوگران و غیبگویان نیست که او را به هر سو که بخواهند رهنمون شوند. این آزادی و سعادت مرهون تلاش کسانی است که عمر، انرژی و سلامتی خود را صرف کشف دانش و ابداع اختراعات تازه برای تمدن بشری کردند. اگر امروز به وسایل ارتباطی مانند تلفن دسترسی نداشیم، باید هنوز پیغام های خود را برای دوستانمان به پای کبوتران آموزش دیده آویزان میکردیم و به خود امیدواری میدادیم که کبوتر ما شکار شکارچیان یا عقابها نشود!
به راستی نمیتوان از منافع و مزایای دانش یا نقش آن در دگرگون ساختن سرنوشت جامعهی بشری آن گونه که شایستهی ساحت دانش و دانشمندان سخن گفت، اما میتوان با به یاد آوردن تاریخ شیرین کشفیات یا ختراعات علمی؛ روز جهانی دانش را به اهالی دنیای دانش و فناوری تبریک گفت.
این روز را صمیمانه به شما و تمامی علاقمندان دانش تبریک میگویم.